از امام زمان(عج) چه بخواهیم؟

قصه‌هایی هست از تشرّفات افرادی كه از امام پول، زن، سلامتی و امثال آن را می‌خواسته‌اند. اینها همه خوب است. ولی چرا انسان از حضرت آن چیزی را كه خود آن حضرت از خدا می‌خواهد طلب نكند؟

به همین دعای حضرت در ماه رجب توجّه كنید، حقیقتاً برای ما آموزنده است، ما هم همین‌ها را از خدا بخواهیم «وَ احتم لِی فِی قَضائِكَ خَیرَ ما حَتَمتَ؛ از قضاهای خودت، بهترینش را برای من تقدیر فرما».

«وَ اختِم لِی بالسَّعادةِ فی مَن ختمتَ؛ مرا از كسانی قرار بده كه امرشان را در این ماه به سعادت ختم می‌فرمایی». «و اَحیِنِی ما أحیِیتَنِی مَوفُورَاً و أمتِنی مَسرُورَاً و مَغفُوراً؛ زنده‌ام بدار در حالی كه از الطاف و رحمت‌هایت، حظّی وافر داشته‌ام و بمیرانم در حالی كه مسرور و آمرزیده‌ باشم». «واجعَل لی إلی رضوانِك وجِنانكَ مَصیراً؛7 برایم راهی به بهشت و رضوان خودت مقرّر فرما».

او رضوان و رضای خدا را می‌طلبد. ما هم همین‌ها را بطلبیم كه هیچ چیز بالاتر از رضای خدا و بالاتر از محبّت خدا و اولیای خدا وجود ندارد.

از امام زمان(علیه‌السلام) بخواهیم كه برایمان استغفار كند.یكی از چیزهایی كه خیلی مهم است، استغفار است. استفغار، پوشاننده‌ی سیّئات است. اگر طلبِ مغفرت جدّی باشد منجر به مغفرت می‌شود. یك وقت انسان خودش استغفار می‌كند، یك وقت دیگران برایش استغفار می‌كنند، رفقا برایش استغفار می‌كنند، آن هم مؤثر است امّا راه سومی هم وجود دارد كه بهتر از دو راه قبلی است و آن این است كه انسان به حجّت وقت متوسّل شود و از آن حضرت بخواهی كه یابن‌رسول‌الله! شما برایم طلب مغفرت كنید. من این مطلب را از این آیه شریفه می‌گویم:

و لَو انَّهُم إذ ظَّلَموُا أنفُسَهم جاؤُوكَ فاستَغفِروا اللهَ و استغفِر لهمُ الرَّسولَ لَوجَدوا اللهَ توّاباً رحیماً.*

اگر آنان وقتی كه به خود ستم كردند، پیش تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند و پیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش می‌كرد، قطعاً خدا را توبه‌پذیر مهربان می‌یافتند.

خداوند به پیامبرش می‌فرماید اگر اینها كه خلاف كرده‌اند، پیش تو می‌آمدند و از من طلب مغفرت می‌كردند، تو هم برایشان استغفار می‌كردی ـ اگر این دو استغفار با هم ضمیمه می‌شد ـ آن وقت « لَوجَدوا اللهَ توّاباً رحیماً» نمی‌فرماید: «یَغفِراللهُ لهم» یعنی خدا ایشان را می‌آمرزید، بلكه می‌فرماید: «لوَجَدوا الله توّاباً رحیماً» تعبیر بسیار جالبی است. یعنی در صورت استغفار خودشان و استغفار رسول خدا، در وجودشان می‌فهمیدند و می‌یافتند و درك می‌كردند كه خدا آنها را آمرزیده است. یعنی در آن صورت غفوریّت و رحمانیت خدا را درك می‌كردند.

امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) رضوان و رضای خدا را می‌طلبد. ما هم همین‌ها را بطلبیم كه هیچ چیز بالاتر از رضای خدا و بالاتر از محبّت خدا و اولیای خدا وجود ندارد.
خوب، آن وقت، حجّت خدا، رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بود و حالا حجّت وقت، امام زمان(علیه‌السلام) است. به خدا قسم اگر ما از امام زمان(علیه‌السلام) بخواهیم برایمان استغفار خواهند كرد. در ساحتِ مقدّس اینها بخل راه ندارد. امام زمان(علیه‌السلام) خلیفة خداست، مظهر تامّه حق است، اسم اعظم خدا، الان امام زمان است. اگر جدّاً بخواهیم، حضرت دعا می‌كنند، طلب مغفرت می‌كنند آن‌گاه انسان، غفوریّت و رحمانیّت خدا را لمس می‌كند.

برادران یوسف، بعد از آزار یوسف(علیه‌السلام)، وقتی متوجه شدند بدكاری كرده‌اند، پشیمان شدند و از پدر خواستند كه «یا اَبانا اِستَغفِرلَنا ذُنوبَنا...»9 گفتند: پدرجان! تو پیش خدا وجیه هستی، رسول و پیغمبر خدا هستی، پیش خدا آبرو داری، ما گناهكاریم پشیمانیم، از تو می‌خواهیم كه برایمان طلب مغفرت نمایی، یعقوب(علیه‌السلام) هم پذیرفت. ما هم از پدر حقیقی خود بخواهیم كه او برایمان طلب مغفرت كند. یعنی از امام زمان(علیه‌السلام) درخواست كنیم كه بعد از توبة حقیقی، برای ما طلب مغفرت كند زیرا او «وجیه عندالله» است. او محمود خداست، او ولیّ خداست، او همه كاره عالم است این توبه اگر با آن لطفِ مغفرت توأم شود قطعاً كارساز خواهد بود.

الان هم رسول خدا زنده است، باید از رسول خدا بخواهیم، از امام زمان بخواهیم و عرض كنیم: یابن‌رسول‌الله! ای عزیز فاطمه(س)! تو می‌دانی ما بیچاره هستیم و پناهی نداریم، یكی از القاب شما «غوث» است. یعنی پناه بی‌پناهان! شما پدر حقیقی ما هستید. ما بچه‌های بدی هستیم ولی شما پدر خوبی هستید، ما نوكرهای بدی هستیم، اما شما خوب آقایی هستید. ما كجا برویم، به چه كسی بگوییم و به كه پناه ببریم؟ ما شما را دوست داریم و تو از قلب ما خبر داری، در زیارت دارد «ولی حقّ مُوَالاتِی» دوستی، حق می‌آورد، ما حقِّ موالات داریم. به شما امید داریم و از شما می‌خواهیم كه شما به ما تصدّق كنید. كه خدا صدقه‌كنندگان را جزای خیر می‌دهد. دست  گدایی‌ ما به سوی شما دراز است.

 

پی نوشت:
 *سورة نساء(4)، آیة 64

 

منبع:

به نقل از آیت‌الله حاج شیخ حسن صافی اصفهانی(ره)، ماهنامه موعود شماره 82،

غروب جمعه

 

دوباره یک غروب دیگر دراین روزهای بهاری غروب مثل بقیه روزها تنهای بی کرانش را به

آسمان نشان می دهد ولی آسمان دستان بی پناه او را نمی گیرد وبی رحمانه او را

بدست سیاه شب می سپارد غروب می رود بدون هیچ شکایتی هوا بعد از رفتنش

سرد می شود واین این نمایانگر سختی آسمان است روزها به ترتیب و بدون هیچ

گونه تاخیری می گذرد ولی این خورشید است که هر روز با طلوع خود می آید وبا

غروب می رود وتنهای بی کرانش را به ما نشان می دهد وفریاد بی صدای می زند که

هیچ کس نمی شنود دلش از این اسمان از این مردم می گیرد اما هیچ شکایتی نمی

کند خستگی روز بر تمام تنش با بی توجهی ها می ماند تازه بماند نیش وکنایه

هایمان که غروب دلگیر است سخت است واما میان تمام غروب تمام روزها امان از

غروب جمعه ها که با شرم ساری خورشید خداحافظی می کند ومی رود از شرم

تمام آسمان سرخ می شود ابرها نیز سرخ رنگ می شوند آه.... آسمان این بار تمام

تلاش خود را می کند برای گرفتن دستان خورشید ولی بی فایده است او دارد می

رود مردم غمگین نگاهی می کنند به آسمان ومی گوینداین غروب جمه هم گذشت

آقاجان چرا؟؟؟؟ نیامدی غروب جمعه با تمام غروب ها فرق می کند چون مردم با

حسرت خاصی آن را دنبال می کنند ودر آن روزی که گذشت دنبال یک گمگشته می

گردند که هنوز ظهور نکرده وچهره دلربای ای خویش را به عموم مردم نشان نداده

برای تعجیل در فرج وسلامتی آقا صلوات

نامه اي به امام زمان (عليه السلام)

                                                   بسم الله الرحمن الرحيم

                                                               «نيايش»

مولايم :

يکی از اثرات محبت شما در زندگی من , نه بهتر است بگويم در زندگی ما , غمی است که برپيکره روح و روانمان کشيده شده و در اعماق وجودمان نفوذ کرده است .

هر عيدی که فرامی رسد بنا است که ما بخنديم ؛ خوشحال باشيم و شادی کنيم و ما نيز می خواهيم  در اعياد چنين باشيم ؛ اما چه کنيم که غيبت تو خنده را به ما حرام کرده است .

سرورم : ما درخوشحالی شما خوشحاليم اما در اعماق درونمان چنان غمی نهفته است که حتی الفاظ قادر نيستند بر پيکره اش لباس شوند .

يا مولای :

هر روز فرخنده ای که از ايام الله فرا می رسد ما شيعيان جشن می گيريم , اما درميان فريادهای شهدايمان و نالهای کشته هايمان و آتش ظلمهائی که از زمان شهادت مادرت فاطمه زهراء برما روا داشته اند .

خوشحاليهايمان را با اشک و خون ترسيم می کنيم و با بغض فرو کشيده لب فرومی بنديم و خواهيم گفت که سرچشمه زلال امامت آنگاه د ردل زمين فرو رفت که بانگ های فرياد : هل من ناصر ينصرنی , اباعبدالله عليه السلام  بی جواب ماند. 

آقای من :

اين غم همواره درون سينه های ماست تا زمانی که ظهور بفرمائی .

البته چنين است که حزن جز فرآورده محبت شما نيست.

-      چطور خوشحال باشد عاشقی که اين چنين معشوقی دارد و به فراق او مبتلاست؟

-      چطور بخندد تشنه ای که دريايی از آبی شيرين و زلال و خنک د رپيش دارد امابرای سيراب شدن از آن راهی نمی يابد ؟

-      مولای من:

-   مامی خنديم اما اين خنده فقط بر لبان ما نقش می بندد زيرا که در دلهای ما آتشفشانی از سنگهای گداخته حسرت نهفته است .

-      حسرت يک نگاه ...

-      حسرت سيراب شدن د ردرياي چشمهايت و حسرت شنيدن سخنان حکيمانه ات .

-   اميدوارم هرگز نخواسته باشم به شمارش آورم اثرات محبتتان را در زندگيم , زيرا که محبت شما د رزندگی من نه تنها اثرنکرده است بلکه با روزگار من عجين شده است و گوشت و خون و پوستمان ازآن روييده است . اينکه بخواهيم از اثر چيزی در زندگيمان صحبت کنيم که بزرگترين رکن زندگی است شايد بی معنا باشد.

حبيبا:

چطور از اثر محبتت در زندگيم سخن بگويم و در حالي که دانه های عشقت هنگامی در قلبم کاشته شد که به من درس خداشناسی می دادی وقتی که ذرّه کوچکی بودم، در قبل از اين عالم .

و واضحتر بگويم .

سيدی!

کوچکترين تشعشع از اثرات محبتت در زندگيم متلاشی شدن همه وجودم و توجه همه قلبم و خير دنيا و آخرت برايم .

به اميد آن روزی بيايی و به سرمای غربت و تاريکی جهل و زشتی ظلم خاتمه دهی . زيرا که زيبايی و خوبی جز با  وجودتو معنا نمی شود

مناجات با امام زمان


در کدامين شب کوفه باز خواهي گشت؟
در کدامين اوج
در کدامين عروج
چشم به راه آمدنت،
در پس تمامي دريچه هاي زمين ايستاده ام
چقدر دلم تنگ شده است!
و چشم هايم چه بزرگ شده اند!
و نطفه يک سؤال که در سرم بارور مي شود!
پس تو کي مي آيي؟
تو اي وسعت بيداري
اي همه دريايي،
که دلم لبريز از عطش هاي بياباني است.


اگر او را ببينم
جسارت گفتن؟! ديدن و پرواز ... فقط همين

اگر او را ببينم به او مي گويم:
دريا به دريا،
کوه به کوه، صحرا به صحرا
در انتظار تو پيمودم

اگر او را ببينم به او مي گويم:
گفته بودم چو بيايي غم دل با تو بگويم
چه بگويم که غم از دل برود چون تو بيايي

اگر او را ببينم به او مي گويم:
بابي انت و امي فداک

اگر او را ببينم به او مي گويم:
چه بگويم ؟ بايد از غم نگفتن ها گفت...

اگر او را ببينم به او مي گويم:
مولاي من اکنون اين دل هاي مشتاق در انتظار عدل توأند.
در انتظار جوانه زدن کلمه حق، اي ستاره عدل بيا و چشم دلمان را به قدومت روشن کن .

اگر او را ببينم به او مي گويم:
... جمعه ها صدها نگاه بر آسمان خيره مي شوند.
جمعه ها هزاران دل منتظر، از شوق به سرآمدن انتظار، در قفس تنگ سينه برايت مي تپند.
اي صاحب جمعه ها! بيا و دلتنگي غروب جمعه ها را بر طرف ساز.


اگر او را ببينم به او مي گويم:
بيا که علوم، سرگردان سر برآوردن هستند، امّا نمي دانند مسير و صراط کجاست؟

اگر او را ببينم به او مي گويم:
اي راهبر انسان هاي در راه مانده! در ساحل پيروزي چشم به راه توييم و فرياد مي کشيم که: مهديا ... بيا


اگر او را ببينم به او مي گويم:
به تو مي انديشم
من در اين تنهايي
به تو مي انديشم
بي تو در تک تک گل هاي بهار
بي تو در زمزمه بين گل و سبزه و آب
به تو مي انديشم
بعد تو؛
يک يک گل ها خشکيد
بعد تو کاج بلند،
صبحگاهان به صداي خوش باد،
هيچ لبيک نگفت
و قناري در باغ،
مرد در گوشه سرد و تاريک
و درخت گل سرخ،
قهر کرد با همه اهل زمين
به تو مي انديشم!
کاش مي شد که سرانجام تو را مي ديديم
و تو با عطر گل ياس به ما مي گفتي
که محبت زيباست
که درخت گل سرخ
هر کجا
مي تواند باشد
و گل شادي هر سو
تا ابد زنده و شاداب
مي زند گلبرگي
بر سر دخترک شاه و فقير
و زمان خوبي
تا ابديت جاريست
کاش مي شد که سرانجام
تو را مي ديدم .
به تو مي انديشم


_________________
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
 
 

 

 

 

 

 

 


سنگسار ثریا!

 

 این فیلم چند ماهیست که ذهن همه وبیشتر بانوان را به خود مشغول کرده غرب زده ها را نسبت به احکام متعالی خداوند در قرآن را معترض و گریان به ظلمی که در حق زنان می شود!

بی اطلاع ها را سر در گم و مطلعین را ناراحت که سالانه چقدر فیلم بی سر وته در سینماهای ما به بهانه ی کمی بودجه ساخته می شود که بعضاْ در تضاد با مفاهیم الهی و اخلاقیات بوده و قلم به مزدهای معلوم الحال و خود فروخته ی اینچنین فعال در حال شکستن و نا کار آمد نشان دادن دین و قوانین الهی در چشم مردم به ویژه مسامانان و بالاخص شیعیان

در حال جمع کردن یک سری اطلاعات برای پاسخ گویی به بعضی از به اصطلاح دلسوزان حقوق زنان در کشورمان بودم که با وبلاگی برخورد کردم که تمامی چیزهایی را که میخواستم بگویم یک جا داشت خالی از لطف ندیم که علاقه مندان به حضرت حجت "عج"هم که از این وبلاگ دیدن میکنند از آن مطلع شوند ودر صورت تمایل آن را منتشر کنند

التماس دعا

من الله توفیق 

خلاصه داستان


سنگسار ثریا م. نام فیلمی به کارگردانی سیروس نورسته محصول ۲۰۰۸ آمریکا است. این فیلم بر پایه کتابی به همین نام (۱۹۹۴) نوشته فریدون صاحب جم ساخته شده و ماجرای آن در سال ۱۹۸۶ در ایران اتفاق می‌افتد.
شهره آغداشلو در نقش زهرا و جیم (جیمز) کاویزل در نقش خبرنگار فرانسوی ظاهر شده‌اند. تهیه‌کننده اصلی این فیلم، کمپانی «ام‌پاورپیکچرز» است و فیلمنامه آن را سیروس نورسته به همراه همسر خود بتسی گیفن نورسته نوشته‌است. نورسته در مصاحبه‌ای گفته که فیلم سنگسار ثریا میم را در منطقه خاورمیانه ساخته، اما به کشور آن اشاره‌ای نکرده‌است. به گفته آغداشلو فیلم در اردن فیلمبرداری شده.[۱]
فیلمنامه این فیلم را بتسی نورسته همسرش نوشته که وی هم فارغ‌التحصیل فیلمنامه نویسی از دانشگاه میامی است. علاوه بر شهره آغداشلو و جیم کاویزل، پرویز صیاد، ویدا قهرمانی، نوید نگهبان، علی پورتاش و محمد یزدانی نیز در این فیلم بازی دارند. نقش ثریا را نیز بازیگر جوانی به نام مژان مارنو ایفا می‌کند.
همه این داستان را زهرا (خالهٔ ثریا،با بازی شهره آغداشلو) برای یک خبرنگار فرانسوی تعریف می‌کند که اتفاقا آن حوالی ماشینش خراب شده‌است. زهرا او را می‌بیند و ماجرای سنگسار خواهرزاده اش را برای او تعریف می‌کند.

بررسی داستان فیلم


در این فیلم، ثریا که شوهر دارد به زنا متهم می شود و علی (شوهر ثریا) و هاشم (از اهالی ده) بر زنای ثریا با هاشم شهادت می دهند و ثریا به جرم زنای محصنه (زن شوهردار) به سنگسار محکوم می شود.

نویسنده داستان فیلم مدعی است سنگسار ثریا بر اساس قوانین اسلام انجام شده لذا برای بررسی صحت ادعای نویسنده، موارد زیر را بررسی می‌کنیم:

الف- تعریف زنا: زنا عبارت است از جماع مرد با زنی که بر او حرام است. [۲] [۳]

اگر مرد زناکار همسر داشته باشد می‌گویند این مرد زنای محصن انجام داده و اگر زن زناکار شوهر داشته باشد، می‌گویند زنای این زن، زنای محصنه است.[۴]

زنا به دو راه ثابت می شود:[۵]

اول: شخص 4 بار اقرار کند و بگوید من زنا کردم و مفهوم زنا را بداند و بگوید می‌دانستم این کار حرام است اما آن را انجام دادم. [۶] [۷]

دوم: شهادت 4 مرد عادل عاقل بالغ با شرایطی که در ذیل می‌آید.

در این فیلم جرم زنا، از راه شهادت ثابت می شود. قبول شهادت شهود، شرایطی سختی دارد و اگر یکی از شهود، یکی از این شرایط را نداشته باشد، هر چهار شاهد به جرم تهمت زنا (به زن یا مرد) به حد قذف محکوم می‌گردند و شلاق زده می‌شوند. قذف [۸] یعنی متهم کردن یک نفر به زنا یا لواط [۹]. کسی که تهمت می‌زند و 4 شاهد نداشته باشد 80 ضربه شلاق زده می‌شود.

ب- شرایط قبول شهادت شهود[۱۰] عبارت است از:

اول: شاهدها باید 4 نفر باشند در حالی که در فیلم 2 نفر شهادت می دهند. اگر شاهدها کمتر از 4 نفر باشند، به جرم تهمت زدن به زن شلاق زده می‌شوند[۱۱]

دوم: شاهد باید عادل باشد و عدالت شاهد باید اثبات شده باشد و در صورتی که عدالتش محرز نباشد شهادتش پذیرفته نمی‌شود. اگر 3 نفر عادل شهادت دهند و نفر چهار عدالتش احراز نشود، هر 4 نفر به جرم تهمت زدن به زن شلاق زده می‌شوند

در این فیلم علی (شوهر ثریا) یکی از شهود است و اعمالی را انجام می‌دهد که بر فسق او دلالت می‌کند لذا شهادتش پذیرفته نیست.

سوم: شاهد باید عاقل و بالغ باشد و شهادت کسی که هنوز به بلوغ نرسیده پذیرفته نیست. در فیلم ابتدا به دنبال شهادت پسر هاشم می روند که بالغ نیست و بچه است و علی الظاهر از نظر عقلی هم مشکل دارد.

چهارم: شهادت شهود باید روشن و بدون ابهام و مستند به مشاهده باشد و شهادت حدسی معتبر نیست‌.[۱۲] لذا 4 شاهد باید دخول مرد در زن را به چشم ببینند و شهادت بر اساس اینکه من در فیلم و عکس دیده‌ام معتبر نیست. اگر 3 شاهد بگویند ما دخول را به چشم دیده‌ایم اما نفر 4 ام بگوید در فیلم یا عکسی که از آن تهیه شده دیده‌ام و بر اساس آن شهادت می‌دهم، هر 4 نفر به جرم تهمت زدن به زن شلاق زده می‌شوند همچنین اگر نفر 4 ام بر اساس حرف 3 نفر دیگر حدس بزند که این اتفاق افتاده هر 4 نفر به جرم تهمت زدن به زن شلاق زده می‌شوند.

در فیلم سنگسار ثریا، شهود به مسائلی مانند خوابیدن ثریا به خاطر سردرد و خندیدن ثریا در هنگام صحبت با هاشم شهادت می‌دهند، که ربطی به عمل جنسی بین زن و مرد ندارد.

پنجم: هرگاه شهود خصوصیات مورد شهادت را بیان کنند این خصوصیات باید از لحاظ زمان و مکان و مانند آنها اختلاف نداشته ‌باشند.[۱۳] در صورت اختلاف بین شهود، علاوه بر اینکه زنا ثابت نمی‌شود شهود نیز به حد قذف محکوم می‌گردند و شلاق زده می‌شوند. مثلا اگر 3 نفر از شهود بگویند ما زن را در حال زنا و بر روی تخت دیدیم و نفر 4 ام بگوید او را در حال زنا بر روی زمین دیدم، هر 4 نفر به جرم تهمت زدن به زن شلاق زده می‌شوند.

در این فیلم علی (شوهر ثریا) به خندیدن و کشیده شدن دست ثریا به دست هاشم شهادت می‌دهد و هاشم هم به خوابیدن ثریا به خاطر سردرد. یعنی مورد شهادت از نظر زمان و مکان و موضوع متفاوت است.

ششم: شاهدها باید جرم را همزمان مشاهده کرده باشند [۱۴]و مثلا اگر 3 نفر بگویند ما صبح دیدیم این زن زنا می‌کرد و نفر چهارم بگوید من بعد ازظهر دیدم که این زن زنا می‌کرد هر 4 نفر به جرم تهمت زدن به زن شلاق زده می‌شوند.

هفتم: شهود باید همزمان شهادت دهند[۱۵] و اگر 3 نفر با هم نزد قاضی بیایند و شهادت دهند و نفر 4 ام کمی دیرتر برای شهادت نزد قاضی برسد و شهادت دهد، هر چهار نفر شلاق می‌خورند

هشتم: تمام کیفیات و جزئیات شهادت چهار شاهد باید مطابق هم باشد [۱۶]و اگر مثلا یک نفر یا دو نفر از مکان و زاویه متفاوتی خبر دادند جرم اثبات نمی شود.

نهم: شهود باید از روی اختیار آمده باشند و هیچ اکراهی در کار نباشد.در حالی که در این فیلم هاشم به خاطر تهدید شدن خودش و فرزندش، شهادت می‌دهد.

دهم: شهادت آنها باید اینگونه باشد که عمل زنا را طبق اصطلاح فقهی (کالمیل فی المکحله)[۱۷] [۱۸]دیده باشند یعنی همان گونه میله سرمه ‌دان در سرمه‌دان قرار گرفته. لازم به توضیح است که جماع پیش هم خوابیدن زن و مرد نیست بلکه همان‌گونه که میله سرمه‌دان داخل سرمه‌دان وارد می‌شود، شهود باید شهادت دهند به مانند قرار گرفتن میله در سرمه‌دان، دخول راه دیده‌اند.

با توجه به شرایطی که ذکر شد (دیدن مانند قرار گرفتن میله سرمه‌دان در داخل سرمه‌دان) به این نتیجه می‌رسیم که محقق شدن شرایط زنا برای شهود تقریبا غیر ممکن است[۱۹]، چون هیچ زن و مرد عاقلی این کار را (خصوصا با شرط آخر) در مقابل 4 نفر عادل که عدالت آنها اثبات شده، انجام نمی‌دهند.[۲۰]

از طرفی شهادت هاشم (از اهالی ده) بر علیه ثریا (زن علی) پذیرفته نیست چون در این حالت خودش زانی است و شهادت زانی (مرد زناکار) بر علیه زانیه (زن زنا کار) قبول نمی‌شود و در صورتی که 4 شاهد نیاورد خودش به جرم تهمت به زن، شلاق زده می‌شود. قرآن در سوره نور آیه 4 [۲۱] در مورد افرادی که به زنان شوهر دار تهمت می زنند و 4 شاهد نمی آورند می گوید: وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصنَاتِ ثمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لهُمْ شهَادَةً أَبَداً وَ أُولَئک هُمُ الْفَاسِقُونَون کسانى که زنان پاکدامن را متهم مى کنند سپس چهار شاهد (بر ادعاى خود) نمى‌آورند آنها را هشتاد تازیانه بزنید، و شهادتشان را هرگز نپذیرید، و آنها فاسقانند.

اثبات زنا شرایط دیگری هم دارد. مثلا اگر تمام شرایط بالا محقق شود ولی زناکار بگوید هنگام انجام این کار به همسرم دسترسی نداشتم (مثلا همسرم در شهر دیگری یا در زندان بود) یا همسرم (به دلیل اعتیاد) توانایی همبستری را نداشت، سنگسار نمی‌شود[۲۲] و فقط تعزیر می‌گردد. [۲۳]

سنگسار در ایران


با توجه به شرایط سختی که برای اثبات زنا وجود دارد چرا بعضی در ایران سنگسار شده‌اند؟

بررسی نمونه‌ها نشان می‌دهد که فاش شدن برخی زناها، به این دلیل بوده که دختر یا زن، باردار شده و شکایت دختر یا زن باعث شده تا پدر بچه به زنا اعتراف کند و جرم از راه اقرار ثابت شود[۲۴]


ازدواج پاکدامن با زناکار حرام است
در صورتی که زنای یک نفر ثابت شود (و به مجازاتی مثل شلاق محکوم شود)، زنان و مردان مومن (که این موضوع را می‌دانند) حق ندارند با او ازدواج کنند و فقط افراد زناکار می‌توانند با زناکار ازدواج کنند.

قرآن در سوره نور آیه 24 در مورد زنان و مردان زناکار می‌فرماید:الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ یعنی زنان خبیث و ناپاک (زنان زناکار) از آن مردان خبیث (مردان زناکار) و ناپاکند، و مردان ناپاک نیز تعلق به زنان ناپاک دارند.[25]

قرآن در مقابل در مورد زنان و مردان پاکدامن می‌گوید: وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ [26] یعنی زنان طیب و پاک به مردان طیب و پاک تعلق دارند، و مردان پاک و طیب از آن زنان پاک و طیبند.

یکی از دلایل این حکم که پاکدامن نباید با زناکار ازدواج کند، تنبیه زناکار و برای روشن شدن زشتی این عمل است.

جمع بندی:


  1. اگر داستان فیلم مطابق واقع باشد و سنگسار ثریا در روستای کوهپایه روی داده باشد، افرادی که در قتل ثریا دخالت داشته‌اند(علی شوهر ثریا، حسن روحانی ده و ابراهیم کدخدای ده)، محکوم به قتل عمد هستند و علاوه بر قصاص باید به خاطر نسبت ناروا به ثریا، حکم قذف بر آنها جاری شود. سایر افراد اگر فریب خورده باشند، حکم مشارکت در  قتل غیر عمد را در مورد آنها اجراء می‌شود.
  2. فیلم سنگسار ثریا مواردی را به اسلام نسبت می دهد که در اسلام وجود ندارد و به عبارتی فیلم پر است از دروغهایی که به اسلام نسبت داده می‌شود.
  3. اسلام به دنبال افشای رابطه جنسی که خارج از چارچوب شرع باشد، نیست و شرایط سختی را برای شهود قرار داده تا این موضوع مخفی بماند
  4. فیلمهایی از این دست، به دنبال متزلزل کردن اعتقاد جوانان اسلام است و تلاش می‌کنند تا با نسبتهای دروغ، جوانان فریب دهند و به اسلام بدبین کنند
  5. جوابگویی مستدل به اینگونه فیلم‌ها می‌تواند مانع از فریب جوانان به دست فیلمسازانی که دروغ می‌گویند، شود. 

منابع:

1. مصاحبه آغداشلو با تویس اسمایلی در شبکه پی بی اس، اول ژانویه ۲۰۰۹.لینک
2. سایت آیت‌االله مکارم- استفتائات زنا لینک
3. فصل اول ـ تعریف و موجبات حد زنا- ماده 63 تعریف زنا لینک
4. احکام زنا، لواط و قذف را توضیح دهید لینک
5. فصل دوم ـ راههای ثبوت زنا در دادگاه ‌لینک
6. فصل اول ـ تعریف و موجبات حد زنا- ماده 68 و 69 لینک
7. تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 369 - سوره نور آیه 4 لینک
8. باب پنجم ـ قذف ‌لینک
9. فصل اول ـ تعریف و موجبات حد لواط لینک
10. فصل دوم ـ راههای ثبوت زنا در دادگاه ‌لینک
11. فصل دوم ـ راههای ثبوت زنا در دادگاه‌ - ماده 75  لینک
12. فصل دوم ـ راههای ثبوت زنا در دادگاه‌ - ماده 77  لینک
13. فصل دوم ـ راههای ثبوت زنا در دادگاه‌ - ماده 78 لینک
14. فصل دوم ـ راههای ثبوت زنا در دادگاه‌ - ماده 78 لینک
15. فصل دوم ـ راههای ثبوت زنا در دادگاه‌ - ماده 79 لینک
16. فصل دوم ـ راههای ثبوت زنا در دادگاه‌ - ماده 78 بند دوم لینک
17. سایت حقوقی دادخواهی- متون فقه/حدود لینک
18. خداوند بسیار مهربان است کمی دقت ،اینرا ثابت میکند. لینک
19. خداوند بسیار مهربان است کمی دقت ،اینرا ثابت میکند. لینک
20. اهمیت حفظ آبروی مسلمان در دین اسلام لینک
21. تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 369 لینک
22. حکم زنای زن در صورت داشتن همسر فاقد قدرت جماع لینک
23. فصل دوم ـ راههای ثبوت زنا در دادگاه ‌لینک
24. پایان غم انگیز دوستى هاى خیابانى لینک
25. تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 421- سوره: نور آیه:26 لینک
26. ترجمه و تفسیر قرآن - سوره: نور آیه:26 لینک

پایان دنیا

در پی درخواست یکی از دوستان برآن شدم تا موضوع زیر را بررسی کنم!

پایان زمین از دیدگاه پیش گویان..

براساس نظرياتي كه ريشه دريك پيش گويي از ماياي باستان دارد،روز21دسامبر 2012(30 آذر 1391)روز موعود است و دنيا به پايان خواهد رسيد .آيا2سال ديگر تا آخرالزمان باقي مانده است؟!

پیشگویی۱:پديده اي فضايي، قطب ها را مي چرخاند

در برخي پيش گويي ها ،زمين به واسطه ي برخورد يك شهاب سنگ دچار جابه جايي قطب ها ميشود، يا زمين در اثر پديده اي نادر 27هزار سال نوري را يك شبه طي ميكند و در مركز كهكشان راه شيري قرار ميگيرد؛يا داخل زمين به دليل تشعشات شديد خورشيدي ناپايدار ميشود و به مكاني ناامن براي ساكنان تبديل ميشود!

پیشگویی۲:سياره اي ناشناخته در راه برخورد با زمين

چند سال پيش ، تلسكوپ فضايي هابل تصويري بي نظير از ستاره ي متغير838صورت فلكي تكشاخ را در فاصله ي 20هزارسال نوري تهيه  كرد كه ستاره اي از نوع غول سرخ را همراه با غباراطرافش نشان ميداد؛ اما برخي پيدا شدند و گفتند اين تصوير حاوي شواهدي از يك دنياي موهومي با نام سياره ي ايكس ونيبيرو است و در مسيري واقع شده كه تا سال2012به زمين اصابت خواهد كرد. اين درحاليست كه به گفته ي يكي از اخترشناسان ناسا "هيچ چيزي در آنجا وجود ندارد و اين نزديكترين چيز به حقيقت است! اگر آنجا يك سياره يا يك كوتوله ي قهوه اي وجود داشته باشد كه3سال تا ورود به منظومه ي شمسي فاصله داشته باشد، منجمان قطعا از 1دهه قبلتر آنرا شناخته و درحال مطالعه اش بودند! از آن بدتر آنكه اگر چنين چيزي وجود داشته باشد ،حتي امروز باچشم غيرمسلح بايد ديده شود."

پیشگویی ۳:طوفان هاي خورشيدي زمين را ناآرام ميكنند

برخي ديگر شايع كرده اند خورشيد فوران هاي مهلكي از شراره هايش توليد ميكند كه حرارتش، زمين را بر سر زمينيان ويران ميكند. فعاليت هاي خورشيدي در بازه هاي تقريبا11ساله تغيير ميكند.البته طوفان هاي خورشيدي ميتواند با اختلال در عملكرد ماهوراه ها و سيستمهاي مخابراتي و انتقال برق،بخصوص در عرض هاي جغرافيايي نزديك به قطب ،به جوامع و ديگر سيستمهاي زميني آسيب برساند.

پیشگویی۴:مايا آخر دنيا را در سال2012 پيشگويي كرد

از آپوليناريو شيلي پيكستون نپرسيد كه آيا پايان دنيا در2012است يانه؟.ريش سفيد سرخ پوست مايا كه در اكتبر2009(مهر88) در گواتمالا روي صفحه ي تلويزيون ظاهرشد ، اعلام كرد كه از اين دامن زدن به اين موضوع خسته شده است.

آنتوني اوني ،باستان-اخترشناس در دانشگاه كلگيت نيويورك ميگويد"اين زماني است كه بزرگترين دوره در تقويم مايا(يك ميليون و 872هزار روز يا5125.37سال) به پايان ميرسد و دوره ي جديد آغاز ميشود.در دوران اوج شكوه امپراتوري مايا، آنها تقويم بدون تكرار"شمارش بلند"را اختراع كردند؛ تقويمي با دوره اي بسيار طولاني كه از بنيان هاي فرهنگي نشات ميگيرد و به مساله ي خلقت باز ميگردد. دوره ي كنوني تقويم شمارش بلند در آنچه مايا به عنوان آغاز آخرين دوره ي آفرينش (11آگوست3114پيش از ميلاد) ميداند، در انقلاب زمستاني 2012،به پايان ميرسد.مايا اين تاريخ را كه هزاران سال پيش از تمدنش است را به عنوان"روز صفر يا 130000"نوشته است ودر دسامبر2012تقويم گردشي مجددا به روز صفر ميرسد و بازه ي طولاني ديگري آغاز ميشود. اين ايده حاكي از آن است كه زمان و تمام جهان تجديد ميشود، چه بسا بعد از سپري شدن دوره اي پراسترس. اين درست مشابه شرايطي است كه ما هميشه در روز اول سال ،سال را نو ميكنيم يا حتي در صبح بعد از تعطيلات آخرهفته.

پس 2012چه اتفاقي ميافتد؟

بسياي از پ‍ژوهشگران كه شواهد پراكنده ي مقبره ي مايا را واكاوي ميكنند ،عقيده دارند كه امپراتور به روشني پيشگويي كرده كه هر چيز ويژه اي در2012 اتفاق خواهد افتاد!

مايا ،نگاره اي بر جاي گذاشته است كه حتي اگر زماني برايش مشخص نكرده باشد ،به سناريوي پايان جهان در صفحه ي پاياني متن 1100صفحه اي كه به عنوان "دست نوشته هاي درسدن"شناخته ميشود،پرداخته است.مطابق توصيف اين نگاره، جهان توسط يك سيل نابود ميشود .اين سناريويي است كه بسياري از فرهنگ ها به آن پرداخته اند و احتمالا توسط مردمان باستان هم تجربه شده است.

عيدتون مبارك